با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
وقتی نمیتوانی...یقینا نمیشود... خودت را هم به در و دیوار بکوبانی...باز هم نمیشود... شماره اش را پاک کنی... با دوستانت بیشتر وقت میگذرانی.... گوشی ات را پرت میکنی گوشه ای ...که اس ام اس ها ... و حرفها و پست های قدیمی اش را نبینی.. بخدا نمیشود...اصلا مگر میشود... خاطره هایش از دلت پااااک کنی... هرچه بیشتر سعی میکنی ...بیقرار تر میشوی... دلتنگ تر میشود...پریشان تر میشود نگاهت... وقتی نیست...بیشتر میفهمی که دوست داشتنش ... تا به اعماق قلبت فرو رفته است ...ریشه کرده است... دیوانه میشوی...در هجوم قهقه های زیبایش...که دوست داری یک بار... فقط یک بار دیگر تکرار شود برایت... وقتی یادش میکنی...اخم میکنی به خودت... بغض میکنی...سر به زانو میزنی... میشکنی...میشکنی و میشکنی... اما دیگر او نیست...او رفته است... دیگر هیچ چیز قابل بازگشت نیست... دیگر او مال من نیست... او جاییست...که حتی نمیشود دزدکی نگاهش کرد... دزدکی ...باهاش بیرو ن رفت... اونوقت است که میفهمی... بی او...زجر میکشی...میشکنی... و آرام آرام...و بی صدا...میمیری...و میمیری...و میمیری...