تویی ماه دل شبهای تاریکم...
تو ليلای منی انگار...که مجنونم برای یک نگاه تو...
من اما در سحر گاهی ...میان یاس و زنبق ها ...به دنبال تو می گردم...
تویی شیرین...توشیرینی و من فرهاد دورانم...
گهی تیشه زنم بر کوه...و گه مجنون و آواره...
منم مبهوت چشمانت...منم درگیر دستاتت...
گل ناز قشنگ من...تو لیلای منی انگار...که من مجنون چشماتم...