برای تو و چشمانت...حرفهای زیادی بلد نیستم ...
نوشته هارا هم فراموش میکنم...وقتیکه به نگاهت برسم...گوشه ای از لبخندت را میکشم...
کنار چشمان پریشانم میگذارم...تا خودم را گول بزنم...دل خوش کنم...
که عاشقانه نگاهم میکنی...لبخند میزنی...راستی بین خودمان بماند...دزدی لبخند ت کار دلم بود...من فقط بلدم...نگاهت کنم...همین...