با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
شتابان و گریز پا...در حالی که گویی ایستاده بودم...و به زندگیم فکر می کردم... به حسرت ها...و به امیدهایی که پر پر شدند نگاه می کردم... و به غصه هایی که باعث سپیدی موهایم شدند لبخند می زدم... در حالی که بند بند وجودم یخ کرده بود ...به آب شدن جوانیم مینگریستم... اما گویی تو ...فقط لحظه ای پیدایت شد ...و گریختی از زتدگیم... به همین سادگی...زندگی مرا پر از ماتم و عزا نمودی... کاش آنگاه که میدویدم بسویت...خوابی بیش نبودی در خیالم...